جدول جو
جدول جو

معنی گردنه بر - جستجوی لغت در جدول جو

گردنه بر
(ثَ)
دزد. راه زن
لغت نامه دهخدا
گردنه بر
دزد سرگردنه راهزن گردنه بند
تصویری از گردنه بر
تصویر گردنه بر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گره بر
تصویر گره بر
کیسه بر، جیب بر، برای مثال توانگر ز رهزن بود ترسناک / تهی کیسه را از گره بر چه باک (امیرخسرو- مجمع الفرس - گره بر)
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رِ)
گره برنده. (حاشیۀ برهان چ معین) ، طرار و آن شخصی است که در این زمان به کیسه بر اشتهار (شهرت) دارد. (برهان) (آنندراج) :
توانگر ز رهزن بود ترسناک
تهی کیسه را از گره بر چه باک ؟
امیرخسرو.
ز گنج خانه سلطان کجا خبر دارد
گره بری که ز بهر دو فلس طرار است.
امیرخسرو
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ نَ یِ اَ دَ / دِ)
ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت، واقع در 1000گزی مسکون و سر راه شوسۀ بم به سبزواران. دارای 8 تن جمعیت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گِ دِ شَ)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 40هزارگزی باختر مهاباد و 18هزارگزی خاور شوسۀ خانه به نقده. هوای آن معتدل و دارای 203 تن جمعیت است. آب آنجا از رود خانه قلعه تاسیان تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گَ تَ)
دهی است از دهستان کازرون، واقع در 54000گزی شمال کنارتخته. منطقه ای کوهستانی و گرمسیر و دارای 96 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، نارنج و سیب و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالی بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ نَ یِ بِ زَ)
اول گردنۀ بزن در 261000گزی شیراز و آخر آن در 267000گزی شیراز، کنار راه جهرم و لار میان رزک و منصورآباد واقع است
لغت نامه دهخدا
(ثَ یَ دَ / دِ)
دزد که راه گردنه ها را بندد و عابران را لخت کند
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ نَ یِ)
گردنه ای است در راه لار به بستک میان خور و سه نخود، واقع در 393500گزی شیراز
لغت نامه دهخدا
(خِ بَ)
گردنۀ معروفی است مرز بین افغانستان و پاکستان غربی. این گردنه که قرنها راه داد و ستد و هجوم از آسیای مرکزی بوده اینک حلقه عمده ارتباطی بین پیشاور (پاکستان) و کابل (افغانستان) میباشد. گردنۀ خیبر ارتفاعش از 1070 متر تجاوز نمی کند و یکی از راههای عمده هجوم به هند بوده است. ظاهراً اسکندر مقدونی قسمتی از سپاهیان خود را که تحت فرماندهی هفایستیون و پردیکاس بود از این راه عبور داد و خود راه ساحل شمالی رود کابل را پیش گرفت. سلطان محمود غزنوی، امیرتیمور و بابر در لشکرکشی به هند و نادرشاه در لشکرکشی ازاین راه گذشتند. گذشته از دشواریهای طبیعی عبور از خیبر به سبب قبائل سرسخت اطراف نیز دشوار بود. از جمله این قبائل قبیلۀ افریدی است که مردمی گردنکش و آشوب طلب بودند و در مقابل هرگونه نفوذ خارجی مقاومت می کردند. انگلیسها اول بار در 1839 میلادی در اولین جنگ افغانستان و بریتانیا از خیبر گذشتند و مصائب بسیار دیدند در دومین جنگ افغانستان و بریتانیا بموجب پیمان گندمک 1879 میلادی خیبر تحت نظارت بریتانیا قرار داده شد در 1897 میلادی افریدیها گردنه را گرفتند و بریتانیائیها را بیرون راندند و چندی آنرا در تصرف داشتند سرانجام بریتانیا حفظ و حراست جاده را در مقابل اجرت به افریدیها سپرد ولی خود ناچار مأمورین گشتی داشت. امروزه از قریب 42 هزارگزی گردنه جاده ای مدرن و جاده ای کاروانرو و راه آهن (ساخت بین 1920 تا 1925 میلادی) می گذرد. راه آهن آن که با صرف مخارج هنگفت ساخته شد از 39 تونل و 92 پل می گذرد. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
دزد. راه بر. گردنه بر. گردنه بند
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ نَ یِ عَبْ با)
گردنه ای است در راه نطنز به مورچه خورت میان طرق و دوراه اصفهان، واقع در 40900گزی نطنز
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ نَ یِ مُرْ)
گردنه ای است در اصفهان و اراک مابین سعیدآباد گلپایگان و چشمه سفید، واقع در 202200گزی اصفهان
لغت نامه دهخدا
(گِ دَ / دِ بُ)
همان گردبر است. (آنندراج). برماه. برماهه. برمای. مته. مثقب. سکنه. اسکنه
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ بُ)
آلتی است که نجاران بدان چوبها سوراخ کنند
لغت نامه دهخدا
تصویری از گردنه بند
تصویر گردنه بند
دزدی که راه گردنه ها را بندد و مسافران را غارت کند گردنه بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردنه زن
تصویر گردنه زن
راه بر گردنه بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرده بر
تصویر گرده بر
برماه برماهه مثقبه اسکنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردن بر
تصویر گردن بر
آلتی است که نجاران بوسیله آن چوبها را سوراخ کنند
فرهنگ لغت هوشیار
گره برنده، طرار کیسه بر جیب بر: توانگر زرهزن بود ترسناک تهی کیسه را از گره بر چه باک ک (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
راه بر، راهزن، طرار، عیار، قاطع الطریق، گردنه بر، گردنه زن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از روستاهای شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام روستایی در منطقه ی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی